سلام آقا نه آقا؛ نه. تبریک گفتن این عید به شما، پاکی و صداقتی میخواهد که من و امثال من نداریم و اگر تبریکتان هم میگوییم... «فریب ما نخور آقا، دروغ میگوییم»؛ و این دروغها چقدر تلخاند وقتی از کسانی سر بزنند که باید در نهضت زمینهسازی برای ظهور شما علمدار باشند؛ اما... آقا اصلاً خودتان قضاوت کنید. مگر نه آنکه امام خمینی – که خدایش رحمت کند- علَم قیام را به دوش گرفت و ندای برائت از طاغوت سر داد تا گامی در جهت ظهور شما بردارد؟ چرا فکر و ذکر خیلی از سیاسیون ما شده است قدرت و آنها که قدری وجدان کاری دارند، همّ و غمّشان شده است تحکیم جایگاه ایران در مناسبات جهانی و حفظ منافع ملی در مقابل دشمن؟ نه اینکه بد باشد ها، نه؛ اما ما از مکتب شما آموختهایم که این هم مبتنی بر تفکر توحیدی و مهدوی نیست..
میدانید آقا، وقتی رهبر در ایام نزدیک به انتخابات مجلس هشتم و در لابه لای صحبتهایشان، با ابراز رضایت از عملکرد دولت در مسیر تحققبخشی به آرمانهای انقلاب، مجلسی همراه با دولت و نمایندگانی معقتد به تسریع روند حل مشکلات و بهسازی ارکان نظام، و به دنبال آن، زمینهسازی برای ظهور شما را از مردم مطالبه کردند، امید تازهای دمید؛ امید به مجلسی که دست در دست دولت، مشکلات مدیریتی کشور را حل کند و فرایند تحقق اهداف اسلامی را سرعت ببخشد؛ اما... اما عملاً با ماجرای دیگری مواجه شدیم. راستش را بخواهید آقا، انتخابات مجلس هشتم در قم، سخت بود؛ سخت، چون دوست و دشمن، رو به روی هم صف نبسته بودند. حتی صفبندی بین راست و چپ هم نبود. اکثر آنهایی که آمده بودند به میدان، حرف از اصولگرایی میزدند و اطاعت از رهبر و آرمانهای انقلاب؛ و مرز، آنقدر نازک و باریک شده بود که کمتر کسی جز آن دسته از خواص که در متن جریانات بودند، میتوانستد آن را ببینند. سخت بود؛ چون آنها که میدانستند، سکوت کرده بودند و آنها که نمیدانستند، اختیار خود را سپرده بودند به دیگران و در این میان، از دست عدهی قلیلی که برای انجام تکلیف به میدان آمده بودند هم، کاری بر نمیآمد... آقا خودتان میدانید صحبت تخریب چهره و گروهی نیست؛ که اگر این بود - حالا که سهل است - در همان ایام هم میشد تخریب کرد... اما ما چنین نکردیم. خودتان میدانید در آن جلسهای که یکی از کاندیداها بعد از تغییر حوزهی انتخابی خود، با جمع محدودی از فعالین سیاسی- فرهنگی قم برگزار کرد و من هم دعوت بودم، حرفی زده شد که نَقلش میتوانست عواطف مذهبی خیلیها را تحریک کند؛ اما من حتی به نزدیکترین کسانم هم نگفتم. وقتی حرفهای مهمتری هست، حرفهایی که حرف حساب است و باید جواب داده شود، این صحبتهای حاشیهای میرود کنار... پس بگذارید گله کنم از آنهایی که اعتماد مردم را خوب امانتداری نکردند و پیکان اصلح را به سمت کسانی گرفتند که صلاحیتشان حتی برای کاندایدا شدن در انتخابات هم رد شده بود؛ اصلاً مگر انتخاب اصلح بدون شناخت همهی کاندیداها امکان دارد؟! مگر اصلح، صفتی نسبی نیست که در مقایسهی چند چیز میتوان آن را شناخت؟ پس چرا بدون هیچ شناختی، حتی اجمالی، حتی صرف دیدن چهرهی کاندیداهای دیگر، چند نفر اصلح معرفی شدند؟ آنهم نه با اجماع؛ که فقط به رأی هشت نفر...فقط هشت نفر! حیف که آنهایی که حتی گناه عدم انتخاب اصلح را به گردن معتمدینشان میانداختند، قدری، فقط قدری در صحبتهای اخیر رهبری تفقه نکرده بودند که فرموده بود "ترمز زیر پای مجلس است و اگر دولت در تحقق آرمانهای انقلاب سرعت بگیرد و مجلس، ترمز کند، کاری از پیش نمیرود" و چه خواهد شد اگر کسانی بر ریاست مجلس تکیه زنند که برای تنازع با دولت آمدهاند...؟! با این همه آقا، دل ما به این خوش است که به تکلیفمان عمل کرده باشیم و البته به شما قول میدهیم که اگرچه پروندهی انتخابات مجلس هشتم - کمابیش- بسته شد، اما ما چشممان را بر مجلس هشتم نخواهیم بست و نخواهیم گذارد که بار دیگر، آرمانهای انقلاب به حاشیه برود. راستی آقای زمان! امشب، آخرین شب از سال هزار و سیصد و هشتاد و شش خورشیدی است. اما خورشید، به یقین، فردا همانگونه خواهد تابید که امروز و روزهای قبل؛ پس کمکمان کن که فرق بگذاریم بین امروز و فردایمان... |
پنج شنبه 87 فروردین 1 ساعت 12:20 صبح | محب شما: ایمانه |
یادگاری
|