سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اما نقاشی ها برای خودشان قصه مفصل دیگری بودند. چیزی نزدیک به سه هزار نقاشی در طول آن هفته از سوی بچه ها کشیده شد که دو سومشان - تقریباً - با موضوع انتظار و ظهور بود.از لا به لای نقاشی ها - اگر خوب ریز می شدی- نکاتی استخراج می شد که واقعاً جای حیرت داشت! گاهی آنقدر نقاشی ها مفهومی وعمیق بودند که از خودم خجالت می کشیدم که بچه ها را «بچه» فرض می کردم!
بعضی ها نقاشی شان خوب بود اما از هنرشان استفاده خاصی نمی کردند.صرفاً مدلی را که معمولاً در جایی دیده بودند، با استعدادی که در طراحی نقوش داشتند تقلید می کردند. مثل نقاشی فاطمه یا میلاد. اما برخی دیگر با آنکه استعداد چندان خوبی هم در نقاشی نداشتند اما خوب بلد بودند مفاهیم را در قالب تصویر به نمایش بکشند؛ اگرچه شاید خودشان هم نمی فهمیدند چیزی که – بی هیچ دقت و منظور خوداگاهی- می کشند؛ چنان مفاهیمی را القا می کند! جالب این بود که نقاشی ها غالباً قبل از گفت و گوی مربیان غرفه با بچه ها کشیده می شد و در واقع، تمام مفاهیم، از ذهنیت قبلی بچه ها سرچشمه می گرفت.
??
برخی از نقاشی ها صرفاً نوع تفکر و برداشتی که بچه ها از شما داشتند را نشان می داد. این تفاوت نگرش ها در نقاشی بچه ها به خوبی مشخص می شد.
شاید صحیح ترین و جالب ترین تصویری که بین نقاشی ها می شد از شما پیدا کرد، این تصویر بود:

ادامه مطلب...

یکشنبه 86 شهریور 18 ساعت 1:39 صبح | محب شما: ایمانه | یادگاری