• وبلاگ : سلام آقا
  • يادداشت : چفيه‎هاي اتو کشيده
  • نظرات : 3 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با سلام

    نوشته بودي چفيه اتو كشيده ! مرا بياد دعواي سياسي با يك بسيجي در دانشگاه انداختي :

    ايام دوم خرداد 76 ما مي خواستيم به سيد خاتمي راي دهيم و بسيجي ها به ناطق نوري . يك جوانك بسيجي با يكي از همين چفيه ها آمد جلوي مرا گرفت و گفت : شما زجر نكشيده ايد ! جبهه نرفته ايد كه مي خواهيد به فلاني راي دهيد !

    گفتم : بنده خدا ! تو هنوز بدنيا نيامده بودي كه ما جانباز شديم و تا آخر جنگ هم توفيق الهي يارمان بود كه با بسيجي ها باشيم . حالا رايت با من يكي نيست چيكار به جبهه و جنگ داري؟! اگر لااقل خودت پايت به جبهه باز شده بود و تركش ديده بودي ، يكچيزي ! اما ...

    خلاصه با اين عنوان مقاله ات داغ دلم را تازه كردي

    پاسخ

    عليکم السلام. حالا چفيه سيد اصلاحات، اتو کشيده بود يا نه؟!!