خب حالا آسايش و رفاه و راحتي در چيه؟؟..معلومه ديگه ..«نبودن در دنيا» يا مرگ گ گ گ .
«مستي» هم به خاطر خاصيت «ضد هستيش» هميشه مطلوب آدم بوده. آدم هرچقدر بيشتر مست باشه بيشتر از رنج هستي فارغه. به همين خاطر به تمام مواد مسکرات و مواد مخدر از لحاظ پزشکي که نگاه مي کني نوعي سم هستند. «سم» هم که خاصيت کشندگي و کشتن دارد. پس مستي نوع خفيف و ناقصي از «مرگ» است.
اصل مستي در مرگه. هيچ کس از ميت مست تر نيست. از قديم هم گفته اند: مستي و راستي. هر که مست تر است راست تر حرف مي زند و بيشتر خود را نشان مي دهد. براي همين ميت در اثر سکر مرگ هرچه هست را بروز مي دهد. تمام عقده ها ، حسرتها ، شهوتها ، خواستها ، نفرتها و ... شايد گرماي همين چيزهاست که تبديل به آتش مي شود!
زندگي سرتاپايش رنج است. واقعي ترين واقع بيني به ما مي گويد بهترين کار خودکشي است....مرگ يعني پايان گرسنگي ، پايان نگراني درباره اجاره خانه ، پايان نياز به توجه ديگران ، پايان همه دردسرها و نگرانيها و رنجها!
به همين علت موضوع ايمان آوردن به محمد مصطفي و ولايت علي مرتضي ، موضوع مرگ و زندگي است. اگر بهشت و دوزخي در کار نباشد حتي يک لحظه نبايد درنگ کرد!