چشم . قرآن مي خونيم. نهج البلاغه هم سعي مي کنيم بيشتر بخونيم. ولي مشخص نکرديد خود نهج البلاغه منظورتونه يا شرح ابن ابي الحديد؟!! درباره جمله آخرتون هم بايد بگم که:«رب انصرني بما کذبون»!

ببينيد شما باز هم مغالطه کرديد. اين آيه براي مردم زمان قبل از پيامبر (ص) صادقه.يعني کساني که در زمان خودشون دين خاصي بوده و به اون تمسک جستند و مفلح شدند اما بعد از اسلام قضيه فرق داره.الان وظيفه تمام مردم روي زمين ايمان آوردن به اسلامه.الان ديگه «مَن يبتغ غير الاسلام ديناً لن يُقبل منه و هو في الاخره من الخاسرين (آل عمران/58)».خدا توي اين آيه اي که شما مثال آوردين مي خواد بفرمايد که نسلهاي قبل از شما هم اگه به وظيفه خودشون عمل کرده باشند جاشون توي بهشته نه اينکه الان هم -که همه بايد به اسلام ناب که ما معتقديم پنج اصل داره و امامت هم جزو اونه، ايمان بيارن- موسي به دين خود، عيسي به دين خود!

نه ديگه .قرار شد خوش اخلاق باشيد! توي بحث نبايد احساسي حرف بزنيد.ببينيد اولا شما اينجا خواسته يا ناخواسته ، مغالطه کرديد. مغالطه استفاده از کلمات ارزشي،مغالطه ايجاد ترحم و مغالطه تحريف معنا. ما به اين نوع مغالطه ها مي گيم:«مغالطه در مقام استدلال» و از شاخه "بيروني" مغالطه. حالا چرا مغالطه ست؟چون مضمون روايت پيامبر شامل کساني مي شه که: "با علم به مقام و منزلت اهل بيت،از پذيرش اون ابا مي کنند و حتي از راه بغض راه فهم ديگران را هم نسبت به اين موضوع مي بندند". اين را از مفهوم کلام حضرت مي فهميم. حالا به قيدهاي اين شرط دقت کنيد. اکثر سني ها و متدينين به اديان ديگه، شامل اين شرط نمي شند چون واقعا علماي اهل سنت و عليماي اديان ديگه اين معارف را از عموم مردمشون دريغ کردند. اين هم البته جاي بحث و اثبات داره و مي شه اثباتش کرد اما الان من در مقام اثبات اين مطلب نيستم. اما حالا اينکه اين عموم مردم غير شيعه، مستضعف واقعي در رسيدن به فهم درست هستند يا نه ،با خداست:الله يغفر لمن يشاء و يعذب من يشاء. اما اگر کسي رسيد به اين که خداوند اهل بيت را آفريده براي هدايت مردم و امامت را به اونها سپرده و باز هم ابا کرد و زير لواي اهل بيت نيومد بي شک در آتش جهنمه.شما شک دارين؟! اين روايت را از پيامبر (ص) بشنويد:« او(علي) عَلَم خداوند بر صراط در روز برانگيختن مردم خواهد بود.هر کس او را بشناسد به سوي بهشت نجات خواهد يافت و هر کس او را انکار کند به سوي آتش سقوط خواهد کرد» (سند روايت:کتاب سليم بن قيس هلالي/ باب 46- بحار / ج40/ص 95/ح 116). سلمان فارسي از پيامبر(ص) نقل کرده که :«علي(ع) بابي است که خداوند آن را باز کرده است.هر کس داخل آن شود مومن و هر کس از آن خارج شود کافر است.»(سند اين روايت: بحار/ج40/ص97-کافي/ج2/ص388- ارشادالقلوب/ص 179). از پيامبر همچنين نقل کرده اند که:«هر کس از آنان(اهل بيت)اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و هر کس از آنان سرپيچي کند معصيت خدا را کرده است.» سندش هم اينه:کتاب سليم بن قيس هلالي/باب 45- بحار /ج 22/ص 148/ح 142- غيبت نعماني/ص 52- فضائل شاذان/ ص 134

عليکم السلام به توان دو! خوشم مي ياد آدم خوش اخلاقي هستين! تو بحث قبلي گفتم که من هم روي اين جمله گير دارم.ببينيد اين که من متني را مي يارم به عنوان قبول داشتن اون نيست. يعني مي شد من هم از يک روايت قطعي السند حرف بزنم که هيچ نقدي هم بهش وارد نباشه.اما نظر به همون پست «سايه دستهاي ما» من دوست دارم خود ما بيايم کتابهامون را نقد کنيم.توي کتاب يه نفر شيعه همچين سخني نسبت داده شده به پيامبر. من هم در ضعف اين با شما همعقيده ام.حالا بايد ديد اشکال کجاست؟ من و شما که يه الف بچه ايم(البته جسارت نباشه ها!) مي فهميم که اين جمله بو داره اونوقت چه جوري مسئولين امر، اين کتاب را زده اند و عين خيالشون هم نيست؟! واقعا جاي بحث داره.من هم مي خوام رويش بحث بشه.حالا باشه تا ببينيم باقي رفقا هم نظري دارن يا نه.من هم دنبال پيگيري صحت اين حرف هستم.

خداييش ما شيعه ها که شک نداريم پيامبر همچين چيزي فرموده باشند.اما براي مستند شدن بحث و محض اطلاع شما، سند اين روايت کتاب « گزارش لحظه به لحظه غدير» از آقاي «محمد باقر انصاري»يه.منبع کتاب ايشون هم چند تا کتاب عمده است:الغدير، بحارالانوار و اصول کافي و چند تا کتاب ديگه.در اينکه بحار روايات غيرمعتبر هم داره شکي نيست. اما الغدير علامه اميني مو لاي درزش نمي ره! با اين حال من سنديت کتاب آقاي انصاري را کامل قبول ندارم.يکي از دلايلش هم همون تکه از کلام حضرت رسوله که توي کامنت بالا آورديد.من هم روي اون بحث دارم و الحمدلله شما هدف ما را برآورده کردي که توي کامنتدوني مطرحش کردي.حالا اون جاي خود.اما دو تا روايت ديگه شبيه اين روايت را براتون مي گم و سندش را هم از کتابهاي خود اهل سنت مي يارم.خوبه؟ «حذيفه بن يمان» از پيامبر نقل مي کنه که: «علي خير بشر، من ابي فقد کفر» دقت مي کنيد که اين روايت به مراتب بحث برانگيز تر از روايتيه که شما مثال آوردين.اينجا فقط بحث از بهتر بودن مولاست و اينکه کسي که حتي همين را نپذيره کافر شده چه برسه به ولايت مولا و هم اين که کفر هم چيزي بالاتر از غضب پيامبره. اما سند روايت: ابن عساکر/ تاريخ دمشق / ج 2 /ص 444/ح 955 (شرح محمودي) - گنجي شافعي/ کفايه الطالب/باب 62 / ص 244- بلاذري/ انساب الاراف/ ج2/ ص 103/ ح 35(چاپ بيروت) و کتابهاي ديگه از اهل سنت. دومين روايت که مضمونش به روايت مثالي شما نزديکه: «عن زيد بن ارقم قال،قال رسول الله(ص) لعلي و فاطمه و بالحسن و الحسين: انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم.» سند روايت: حاکم/ المستدرک/ج 3/ص 149- ذهبي/ميزان الاعتدال/ج1/ص 175 و 176/ شماره 712- شيخ سليمان قندوزي حنفي/ ينابع الموده/ جز 2/ ص 444.ملاحظه مي فرماييد که تمام اين اسناد از کتب اهل سنته.