و من باز اول شدم
سلام ايمانه
به نظرت من بايد چه نظري راجع به مطلبت بدم
وقتي كه حرفات حرف نداره من چه حرفي دارم براي گفتن
مصائب مسيح ؛ خيلي به پاش گريه كردم. چقدر به ياد اماممون بودم اون لحظه. چقدر جالب كه امروز وقتي ازم راجع به فيلم ابراهيم خليلالله پرسيدند درست جواب تو رودادم و چقدر بد كه يه كارگردان بي تجربه بايد براي آوازه نامش از خليل خدا فيلم بسازه.
از محرم گفتي. دلتنگم عجيب. اينجا هيئته آقاست. و نميدوني چه غوغاييه ايام محرم.
ايمانه خيلي خوب مينويسي. گرچه گفتنه بودي كه اين آفرين و احسنتها نه تو نت و نه در زندگي به هيچ دردت نميخوره.
خيلي عالي چندتا مطلب رو باهم بيان ميكني در حالي كه آدم هيچ كدوم رو با هم قاطي نميكنه.
موفق باشي.
يه جورايي مارو خيلي قاطي وبلاگت كردي طوري كه هر روز بايد سر بزنم و بخونم.
ميدوني دارم چي كار ميكنم. دارم دفتر قبليت رو ميخونم. و ببخشيد خندهام گرفت از يه حرفت اونهم اينكه نوشتي قول ميدهم زياد وقتتان را نگيرد آقا. انصافا اينجوريه. خداييش متنهاي بلندت ... . البت خيلي خوب مينويسي حوصله آدم رو سر نميبري. كارت درسته بابا.
همين