• وبلاگ : سلام آقا
  • يادداشت : شب تأويل «ما لا تعلمون»...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 47 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ... 

    سلام و عرض تبريك و قبولي طاعات و عبادات و آرزوي دوام توفيقات!

    از عوام بيش از اين انتظار نيست، حال چه براي عرض ادب آمده‏ باشند چه براي عرض حاجت، چه اربعينِ كربلا باشد چه نيمه شعبانِ جمكران. همين‏كه چنين شكوه و عظمتي را برپا مي‏دارند خودش كاري است كارستان و بايد قدرش را دانست، نه اين‏كه آن‏را صرفا امري احساسي و كم ارزش پنداشت. مسئوليت اصلي بر عهده خواص است كه مهيا كنند اين امواج را و به آن محتوا و جهت دهند. اما معرفت را بايد درست تعريف كنيم تا مبادا در دام كوچك بيني عوام بيافتيم؛ معرفت لزوما انجام مناسك و حالت گرفتن و ظاهرسازي و... نيست، معرفت امري قلبي است و به اخلاص و نيات افراد باز مي‏گردد، يك لحظه حالت انقطاع و معاشقه عبد با مولا و عاشق با معشوق مي‏ارزد به بسياري از مستحباتي كه ما به عنوان امور معرفتي در نظر داريم، حالتي كه لزوما با كتاب و جزوه خواندن و... ايجاد نمي‏شود. مسئولين امر در اين چند روزه نهايت كاري كه مي‏توانند در اين مسير انجام دهند چيست؟ نمايشگاه و برنامه‏هاي جنبي و سخنراني و... كه معمولا تحت الشعاع مولودي و برنامه‏هاي شاد قرار مي‏گيرد. پس بايد اساسي‏تر فكر كرد و براي تمام عصر غيبت برنامه‏ريزي نمود، حال مي‏خواهد آقا ظهور كنند يا خير. البته حالا اين‏را هم انجام نمي‏دهند به من يكي مربوط نيست!

    در مورد امكانات رفاهي؛ برخي اوقات آدم به رغم تمام نفرت از وهابي‏ها دوست دارد يك آفرين هم بر ايشان بگويد، از بس كه در جهت رفاه حال زوار پول خرج مي‏كنند. اما دلم نمي‏آيد به ايشان آفرين بگويم، انگار اصلا قرار است شيعگي با همين كمبودها خود را نشان دهد، اصلا انگار زيارت عتبات بخصوص كربلا و اكنون جمكران بايد با سختي و مشقت هم‏راه باشد، انگار لذت‏اش به همين سختي‏ها و خستگي‏ها و غبارهاست، لذت گوشت كوبيده‏هاي نذري سفره‏خانه كنار مسجد همين صف ايستادنش است، نمي‏گويم ايده‏ال است، چرا كه تا مي‏توان بايد زائر را تكريم كرد، اما انگار يك چيزي هست كه زيارت‏هاي شيعه را با اين سختي‏ها عجين مي‏كند والله اعلم. البته همين‏كه مي‏گوييد معضل ترافيك اعصاب خورد كن جمكران را حل كردند خودش باز جاي شكر دارد.

    خيلي حرف زدم، زياده عرضي نيست.

    پاسخ

    عليکم السلام. صحبت‌هاي شما جاي طرح خيلي مباحث را باز کرده اما نمي‌شه همه‌اش را در اين قالب، مطرح کرد. لذا من فقط به دو سه مورد از شاخصه‌هاي صحبتتون اشاره مي‌کنم. قبلش اين را متذکر بشم که اگرچه خيلي سعي کرديد عوام را بالا ببريد و ارج بذاريد، اما عملاً اين قشر را پايين‌ترين قشر از لحاظ فرهنگي، و خواص را متولي بالا بردن فهم و درک اون‌ها محسوب کرديد؛ در حالي‌که – لااقل توي مصداق اين پست- اين طور نيست. به نظرم تقسيم بندي «مردم و مسئولين» نسبت به تقسيم بندي «عوام و خواص» به صواب، نزديک‌تره. تعريفي که از معرفت ارائه کرديد تا حدودي درسته؛ اما کامل نيست. کامل شدنش به اينه که در کنار قلبي دونستن اون، حتما به بازتابش در عمل هم اشاره کنيم؛ چراکه اگه صرفاً قلبي بدونيمش، برخورد سليقه‌اي و دل‌بخواهي با معارف ديني را غير مستقيم، صحه گذاشتيم. يعني اگه فقط قلب را ملاک معرفت عنوان کنيم، طرف مي‌تونه ادعا کنه که در يک مجلس لهو و لعب هم مي‌تونه با خدا ارتباط بگيره. شعار «دلت پاک باشه» را لابد از خيلي از اين‌ها که اهل گناهند شنيديد. در حالي‌که از منظر قرآن و روايات، ايمان – به عنوان يه امر قلبي- وقتي محلي از اعراب پيدا مي‌کنه که در کنار عمل صالح باشه. پس در مسير سلوک عرفاني، معرفت قلبي نقطه ي شروعه و اگر به عمل نينجامه هيچ فايده‌اي نداره. من نمي‌خواستم وارد اين بحث بشم؛ چون شيريني حضور مردم را تلخ مي‌کرد؛ اما حالا که پيش اومد عرض مي‌کنم. متاسفانه بخشي از زوار، جمکران را با پارک اشتباه گرفته بودند! اين‌که تا صبح بنشيني کنار خيابون و به چراغ‌ها و مردم نگاه کني و آخر سر دلت را خوش کني که من نيمه شعبان جمکران بودم چه فايده‌اي داره؟! البته اين حالت خوش‌بينانه‌اش بود؛ خدا نکنه که هم‌چين شبي توفيق بودن توي جمکران را پيدا کني اما تا صبح دنبال گناه باشي؛ يا اينکه نماز صبحي که امام زمان –عليه السلام- به طور خاص سفارش کردند را ادا نکني. خب... مسلما اين ديگه نمي‌تونه يه زيارت با معرفت باشه.درباره‌ي بنيادي عمل کردن و دوري کردن از کارهاي تکراري و بي‌فايده با شما موافقم و اميدوارم که هم‌چين اتفاقي زودتر از سوي مسئولين پيگيري بشه. اما کلامتون پيرامون شيعه و سختي‌ها، دور از منطق بود. تحمل سختي و حتي عذاب در مسير اهل بيت -عليهم السلام- کاملا پسنديده است؛ اصلا امام علي-عليه السلام- فرمود شيعه‌ي من با رنج و سختي عجينه. اما رنجي که که از سوي دشمن تحميل شده باشه؛ نه اين‌که خودمون، خودمون را عذاب بديم! اصلا مگه نفرمودند زينت ما باشيد؟ اگه اون شب يه نفر غير شيعي يا غير مسلمون مي‌اومد جمکران،انصافا درباره‌ي شيعه چي فکر مي‌کرد؟! در عصري که دشمن قسم خورده با هر وسيله‌اي که شده شيعه را بکوبه، عين اهمال‌کاريه اگه خودمون، اين طور وجهه‌مون را خراب کنيم.