سلام
خوش به حالت!چه فرصتي داشتي و ازش گذشتي مي دونم چي كشيدي سر اون دو راهي من براي كوچكتر ازايناش كلي غصه مند ميشم اين كه ديگه جاي خود داره...
خوشحال ميشم تو دنياي وب دست دوستي به هم بديم...
با سلام و عرض احترام خدمت شما دوست بزرگوار
بدينوسيله از جنابعالي دعوت مي گردد تا درجلسه نقد وبلاگ ها ، كه هر هفته يكشنبه ها از ساعت 17 لغايت 19 در آدرس ذيل برگزار مي گردد حضور بهم رسانيد . پيشاپيش ازحضور سبز و صميمي شما تشكر و قدر داني مي شود .
آدرس : خيابان سيد جمال الدين اسد آبادي ( يوسف آباد ) - خيابان 21 - پارک شفق - فرهنگسراي دانشجو - سراي کتاب
اين هفته : (يكشنبه 13/8/86 ) نقد وبــلاگ « عقيـــق » http://aghegh.persianblog.ir
با تقديم احترام _ روابط عمومي
سلام ايمانه جان
خيلي راهها را تنهايي رفتن از اين بلاها را هم سرت مي ياره عزيز اگه يك كمي به زير دستي هات هم نظر كني به خدا هم ثواب داره و هم ممكن به دليل دختر بودن ديگه خيلي چيزها را از دست ندي من هم يه زماني يه فرصت نه مثل براي تو را اما نزديك بود به اون را از دست دادم فقط اگه دو نفر بوديم مي شد چون پدر من راضي بود من را ببره و بياره مشكل از جاي ديگه بود. شايد اگه با يكي از دوستانت هماهنگ مي كردي هيچ وقت غبطه ي چيزي را نمي خوردي اميدوارم بتوني روي حرفهايي كه زدم حساب كني و يه نگاه كوچيك به دوست ناچسيز خودت بندازي ممنون .
موفق و مؤيد باشي .
يادمه قرار بود بريم عمليات صاحب الزمان (عج)درياچه نمك ،كار بسيار سختي بود همه مر احل آموزش را پشت سر گذاشتم تارسيد به موقع امتحان و حركت براي عمليات،گفتند يازده نفر از لشكر بايد بروند ديدار امام و از آنجا هم مشهد الرضا،من به خاطر جراحتي كه در خط پدافندي برداشته بودم يكي از گزينه هاي اعزام بودم ،نمي دانيد چقدر سخت بود از بين اين دو يعني رفتن به عمليات و ديدار حضرت امام و پابوسي امام رضا يكي را بخواهي انتخاب كني ....واز آن يازده نفر فقط دو نفر زنده مانده ايم.
به وجود امثال شما به شهدا تبريك مي گم.