نظرات ياداشت کريسمس،نيمه‎ي شعباني دوباره

وبلاگ : سلام آقا

يادداشت : کريسمس،نيمه‎ي شعباني دوباره

نظرات : 2 خصوصي ، 35 عمومي

نام:

ايميل:

سايت:

مشخصات شما ذخيره شود.

متن پيام :
حداکثر 2000 حرف

كد امنيتي:

اين پيام به صورت خصوصي ارسال شود.

< 1 2 3

+ گل دختر

سلام ... من نه مصائب مسيح رو ديدم نه ابراهيم خليل الله اما مي تونم حدس بزنم كه از ديدن هر دو ياد سينماي مصيبت زدمون مي افتم . قلم روان و گيرايي داري . انشاالله تو مجامع بزرگتر قلم بزني ... سلام ما رو به اقا برسون

پاسخ

عليکم السلام.سرفراز کرديد خانم! از اين ورا؟ من مي گم حتما هر دو تا فيلم را بگيريد و ببينيد. بعضي فيلم ها را حتما بايد ديد.به خصوص شما که توي جامعه هستيد خيلي خوبه که روي اين جور مباحث هم کار کنيد.نظر لطف داريد ولي ديگه از شما توقع نداشتم اون حرف را بزنيد...بابا اين حرفها چيه؟ ما کي باشيم.راستي درباره اون چيزه هم ديگه کاريش نمي شه کرد.شما به خوبي خودتون ببخشيد!(آيکن چشمک)

+ آرام

ايمانهه مهربان ...

زيبا بود درد دل طوفاني ات با آقا طوفاني ام كردي محب مولا

براي آمدنت انتظار كافي نيست

دعا واشك ودلي داغدار كافي نيست

خودت دعا بكن اي مهربان كه برگردي

نگاه اين همه چشم انتظار كافي نيست ....!

يا حق

پاسخ

خداييش ديگه کار از دعاي ما گذشته ولي ... بخوان دعاي فرج را دعا اثر دارد/ دعا کبوتر عشق است، بال و پر دارد/ بخوان دعاي فرج را که يوسف زهرا(س) / زپشت پرده غيبت به ما نظر دارد/ بخوان دعاي فرج را به ياد خيمه سبز/ که آخرين گل سرخ از شما خبر دارد...

+ محمد هاشم نعمت اللهي

هرچند نمي دانم شاعر اين ابيات كيست

ولي اين را مي دانم كه حرف دل خيلي ها را بيان كرده است

چه روزها كه يك به يك غروب شد نيامدي

چه اشكها كه در گلو رسوب شد نيامدي

خليل آتشين سخن تبر به دوش بت شكن

خداي ما دو باره سنگ وچوب شد نيامدي

براي ما كه خسته ايم ودلشكسته ايم ،نه !

براي عده اي ولي چه خوب شد نيامدي

تمام هفته را همي در انتظار جمعه ام

دوباره ، صبح ، ظهرنه غروب شد نيامدي

+ شازده كوچولو

سلاااااااااااااااااااام آقا

شايد اينجا سلامم رو جواب بدي

آقا جمعه ها ي عمرم داره تموم ميشه ها...

ايمانه جان حرف نداري

چي بگم كه همشو گفتي

سلام منو به آقام برسون باشه؟

+ خاطره نويس

و من باز اول شدم

سلام ايمانه

به نظرت من بايد چه نظري راجع به مطلبت بدم

وقتي كه حرفات حرف نداره من چه حرفي دارم براي گفتن

مصائب مسيح ؛ خيلي به پاش گريه كردم. چقدر به ياد اماممون بودم اون لحظه. چقدر جالب كه امروز وقتي ازم راجع به فيلم ابراهيم خليل‌الله پرسيدند درست جواب تو رودادم و چقدر بد كه يه كارگردان بي تجربه بايد براي آوازه نامش از خليل خدا فيلم بسازه.

از محرم گفتي. دلتنگم عجيب. اينجا هيئته آقاست. و نميدوني چه غوغاييه ايام محرم.

ايمانه خيلي خوب مينويسي. گرچه گفتنه بودي كه اين آفرين و احسنتها نه تو نت و نه در زندگي به هيچ دردت نمي‌خوره.

خيلي عالي چند‌تا مطلب رو باهم بيان ميكني در حالي كه آدم هيچ كدوم رو با هم قاطي نميكنه.

موفق باشي.

يه جورايي مارو خيلي قاطي وبلاگت كردي طوري كه هر روز بايد سر بزنم و بخونم.

ميدوني دارم چي كار ميكنم. دارم دفتر قبليت رو مي‌خونم. و ببخشيد خنده‌ام گرفت از يه حرفت اونهم اينكه نوشتي قول مي‌دهم زياد وقتتان را نگيرد آقا. انصافا اينجوريه. خداييش متنهاي بلندت ... . البت خيلي خوب مينويسي حوصله آدم رو سر نميبري. كارت درسته بابا.

همين

پاسخ

عليک سلام خانم.چند تا جمله اول و آخرت که تعارف بود و نظر لطف،واقعيت چيز ديگه ايه اما.درباره فيلم ابراهيم(ع) هم واقعا خيلي حيف شد که سوژه به اون قشنگي را اينقدر سطحي و کم تاثير ساختند.من مطمئنم اگه اون صحنه در آتش انداختن حضرت را مي دادند به کارگردان فيلم مصائب مسيح،ماندگارترين صحنه سينماي جهان مي شد.مطمئنم! اون وقت کارگردان ايراني با نشون دادن يه منجليق خالي،چند تا آدم که ايستاده اند و دهنشون باز مونده و يه ذره دود مصنوعي که ماشاء الله چاشني همه فيلم هاي ايرانيه سر و ته قضيه را جمع کرد...خيلي چرت بود ،خيلي!بعد مثلا براي اينکه اين وسط، بيننده حالي به حالي بشه فراهاني را فرستادند اون وسط که طبل بزنه!بعد هم با چهارتا شمشاد گلستان درست کردند!...حالا گيريم توي فيلم سازي امکانات کمي داريم..نمي شد يه گلستان خوشگل تر درست کنند؟!يا مثلا سياه لشگر فيلم...دقت کرديد چقدر کم بودند؟اصلا انگار زورشون اومده بود چهار تا آدم بيارن که صحنه طبيعي تر بشه.باور کنيد بيست نفر هم نبودند! اونوقت توي فيلم مصائب، يه شهر آدم آورده بودند!خلاصه اين جوري پيش بريم،کلاهمون پس معرکه ست.دور، دور سينما و کار هنريه.اين همه بودجه صرف هاليوود مي شه که با همين فيلم ها ريشه اسلام را بزنند اونوقت ما اين جوري فيلم مي سازيم.اشکال نداره،بذار آقا بياد...حاليشون مي کنيم!

< 1 2 3